سیدمحمدمهدی توسلی
دبیر گروه تاریخ
به عبارت دیگر میتوان گفت وقایع و رخدادهای تاریخی میتواند سرنخهای لازم را برای مواجهه با برخی مسائل و رخدادهای روز از ابعاد مختلف امنیتی و حتی غیرامنیتی و تصمیمگیری و تصمیمسازی بدهد. در واقع وقتی با توجه به اسناد لانه جاسوسی تلاش آمریکا را برای نفوذ میبینیم به وضوح می توانیم در شرایط فعلی کشور نیز از آنها بهره بگیریم.
نفوذ در آموزش و پرورش
بهعنوان مثال وقتی در اسناد لانه جاسوسی آمریکا تورق میکنیم به وضوح میتوان دریافت که آمریکا از دوران قبل از انقلاب اسلامی برای آموزش و پرورش ایران برنامهریزی داشته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز گزارشگر سفارت آمریکا در ایران از تغییر برنامههای آموزش و پرورش به کاخ سفید خبر میدهد و تاکید میکند که آموزش و پرورش در ایران به سمت توسعه یک نظام اسلامی میرود.
از همینرو کاخ سفید با کمک مسئولان سفارت آمریکا برای تغییر در برنامه آموزش و پرورش ایران برنامهریزی میکنند؛ یکی از آن برنامهها٬ تمرکز آمریکا برای ترویج آموزش زبان انگلیسی در ایران است٬ بهگونهای که «تری لوکاچ» بهعنوان یک متفکر نظامی آمریکایی، زبان انگلیسی را آخرین سلاح زرادخانه آمریکا در قرن بیست و یکم معرفی میکند.
اما بدیهی است که برنامهریزی آمریکا و کشورهای غربی در این سطح باقی نخواهد ماند و به دنبال برنامههای جدید برای تغییر سبک و روش در نظام آموزشی کشور هستند. از اینرو٬ بررسی این مساله از تاریخ معاصر ایران٬ بهخصوص تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی از آن جهت میتواند برای دولتمردان٬ تصمیمگیران و حتی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی اهمیت داشته باشد که آنها بتوانند سرنخهای لازم را برای تصمیمگیری در عرصههای مختلف و حتی روابط دیپلماتیک خود داشته باشند. یکی از مصادیق این مورد را میتوان سند 2030 در نظام آموزش و پرورش دانست. آنها در اوایل انقلاب تاکتیک ترویج آموزش زبان انگلیسی را دنبال میکردند و امروزه تاکتیک خود را فراتر از آن تئوریزه کردند و به سبک سند 2030 برای تاثیرگذاری در ایران به میدان آمدند.
برنامهریزی آمریکا برای ارتباط اطلاعاتی با غربزدگان
یکی دیگر از مصادیقی که میتوان از تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در زمینه نفوذ برای عبرت گرفتن در روزگار امروز عنوان کرد٬ مساله جاسوسی در ارکان نظام است. باز هم با تورقی در اسناد لانه جاسوسی آمریکا مشخص میشود که کاخ سفید سعی دارد توسط اشخاصی که غربزده هستند٬ در بخشهای مختلف نفوذ کند. ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران، اندکی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در گزارش خود به کاخ سفید بر لزوم حمایت آمریکا از گروههای سازشکار و متمایل به غرب تاکید کرده و مینویسد: «اگر هر گروه میانهرو و متمایل به غرب به مبارزه علیه (ملاها) برخیزد٬ درمورد او بهعنوان یک گروه (مترقی) با علاقه تمام تبلیغ خواهیم کرد.»بر همین اساس میتوان دریافت که یکی از روشهای غرب برای نفوذ در بخشهای مختلف تصمیمساز در کشور حتی از سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بهرهگیری از جریانات سیاسی سازشکار است و به زعم گزارشگران سفارت آمریکا در ایران٬ شرایط نفوذ در جریانات سیاسی سازشکار مساعدتر و راحتتر است. در آن زمان نیز براساس این برنامه مشاهده میشود که اعضای سفارت آمریکا اذعان کردند برای پیشبرد برنامههای نفوذ خود میتوانند از ظرفیت نهضت آزادی و دولت موقت استفاده کنند. در سالهای اخیر نیز کشورهای غربی از این تاکتیک بهره گرفتند و سعی داشتند در بخشی از ارکان مهم و تاثیرگذار نظام وارد شوند. یکی از مهمترین مصادیقی که در سالهای اخیر میتوان به آن اشاره کرد٬ مساله بازداشت یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای به اتهام جاسوسی است. شخصی که بازداشت شده٬ تابعیت دوگانه دارد و به نظر میرسد کشورهای غربی از همین منظر توانستند اطلاعات مورد نیاز خود را درباره مذاکرات هستهای ایران به دست آوردند.
برنامهریزی آمریکا برای نفوذ در روحانیت
یکی دیگر از برنامههای آمریکا که باید بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد٬ برنامهریزی برای نفوذ در روحانیت٬ بهخصوص روحانیت شیعه است. تاکتیک آمریکا برای نفوذ در روحانیت در اسناد لانه جاسوسی آمریکا آمده است. جاییکه مامور سفارت در تاریخ 4 اکتبر 79 بر لزوم ارتباط با روحانیون در ایران تاکید میکند و در گزارش خود درباره ارتباط با روحانیون اینگونه مینویسد: «اگر ایران از نظر ما مهم است٬ منافع خودی به ما میفهماند که مقدار زیادی ناراحتی را تحمل کنیم و یاد بگیریم که بهطور موثری با «ملاهای مجاهد» تماس برقرار کنیم.»
سپس پس از تاکیدات کاخ سفید برای نفوذ در روحانیت٬ سفارت آمریکا پس از مدتی گزارش عملکرد خود را در این زمینه به کاخ سفید ارائه میدهد. در گزارش سفارت آمریکا آمده است: «آیتالله (شریعتمداری) در رابطه با روابط آینده ما بین ایران و آمریکا خیلی مهربان و خوشبین بود و خاطرنشان ساخت که ساخت ایران برای محفوظ ماندن در مقابل شوروی به کمک آمریکا احتیاج دارد».
بدیهی است که نمیتوان گفت تاکتیکهای آمریکا برای نفوذ در روحانیت و حوزه علمیه فقط منحصر به آن دوران است٬ زیرا باز میتوانیم مثالهای متعددی را در مورد برخی عناصر نفوذی در حوزه علمیه بزنیم.
یا حتی در اسناد لانه جاسوسی آمریکا آمده است که آمریکاییان درصدد نفوذ در تشیع هستند و این نفوذ که برای تحریف تشیع است٬ از گذرگاه روحانیون میسر میشود. گزارشگر سفارت آمریکا 19 آگوست 79 در مورد راهکار اولیه برای نفوذ در تشیع مینویسد: «سفارت پیشنهاد یک تبادل شاگرد را کرده است. بهطوری که تحت طرح فولبرایت یک یا دو شاگرد پیشرو مترقی، را از مدرسه فیضیه در قم جایی که بسیاری از رهبران مذهبی بسیار موثر در آنجا تربیت شده و درس دادهاند٬ به یک مدرسه مناسب آمریکایی مانندUNION THEOLO GICAL Seminary اتحادیه مدارس مذهبی برای دو سال منتقل کنند.»
پرواضح است که شکلگیری برخی جریاناتی که امروزه با عنوان «تشیع انگلیسی» مطرح میشوند٬ میتواند در ذیل این تاکتیک قرار گیرد.