از این رو در تازهترین این اظهارات حسین موسویان تصریح کرده است که در شرایط فعلی شاید بهتر باشد روحانی استعفا دهد. موسویان که به واسطه حسن روحانی سمتهایی چون دبیر کمیته سیاست خارجی شورایعالی امنیت ملی و معاونت امور بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک را در کارنامه خود ثبت کرده و عنوان مذاکرهکننده ارشد هستهای را به دلیل مذاکرات با اروپا در دهه 80 برای خود رقم زده است، در گفتوگوی اخیرش ازخودگذشتگی را برای ایجاد اجماع و وحدت داخلی علاوهبر درک درست از شرایط داخلی و خارجی ضروری میداند و ضمن توصیف مشکلات اقتصادی مردم تصریح کرده: «بزرگان نظام باید قبل از هر چیز در این مورد چارهاندیشی کنند؛ حتی به قیمت یک خانهتکانی اساسی در دولت یا حتی استعفای دولت فعلی و برگزاری انتخابات زودرس، زیرا استمرار وضع فعلی تا دو سال دیگر، ممکن است موجب لطمههای غیرقابل جبران شود.»
البته اظهارات این چهره نزدیک به اصلاحات در میان همجریانیهایش مسبوق بهسابقه است و بعد از پیروزی دولت تدبیر و امید در انتخابات 96، به عناوین و بیانهای مختلف عنوان شده است. اگرچه شاید بتوان اوجگیری این دست اظهارنظرها را به چند وقت اخیر نسبت داد. در همین راستا اما با وجود اینکه حضور در جریان اصلاحات وجه اشتراک مشتاقان بیفرجامی دولت محسوب میشود، ولی حتی نگاه اجمالی به اظهارات این افراد اختلاف در اغراض و اهدافشان را نشان میدهد. تا آنجا که بهطور کلی سه گروه اصلاحطلب را میتوان متمایل به برگزاری انتخابات زودهنگام و فرجام ناتمام دولت خواند:
دسته اول؛ اصلاحطلبانی هستند که خود را میراثخوار بیموهبت هزینههای عملکرد دولت روحانی میبینند. از این رو سعی دارند در ادامه مسیر، راه خود را از دولت جدا نشان داده تا از این طریق آینده و حیات سیاسی خود را تضمین کنند. در همین راستا امثال محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحات، ابایی ندارند که دولت را تدبیرگر این شرایط پیچیده ندانند و معترضانه تصریح کنند حاضر نیستند از صحنه خارج شوند و بگویند حداقل در این شرایط در حاشیه باشیم!
دسته دوم؛ اصلاحطلبانی چون موسویان را دربر میگیرد که حتی با برچسب گذشت و فداکاری نیز وضعیت را بحرانی ترسیم میکنند و برای خروج از بنبستی که ترسیم میکنند، معتقدند بزرگان نظام باید در مسیر انتخابات زودهنگام گام بردارند! این اظهارات در حالی است که کارشناسان معتقدند بیتردید با توجه به شرایط بینالمللی، ناتمام ماندن دولت به هر دلیل، احتمال بیثباتی داخلی را به همراه خواهد داشت. در این میان اما نگاهی گذرا به پیشینه این عضو اسبق تیم مذاکرهکننده کشورمان، غرضی متفاوت از دسته اول را برای نسخهپیچیاش نشان میدهد، چراکه بیتردید سیدحسین موسویان بیش از هر عنوانی به واسطهگری در میدان دیپلماسی شهره است. از این رو هدف از ضرورت استعفای ایثارگونه رئیسجمهور را از زبان وی شاید بتوان در استراتژیهای ریچارد نفیو، معمار تحریمها علیه ایران و کتاب معروفش یعنی «هنر تحریمها» جستوجو کرد. نفیو در این کتاب ثبات داخلی را یکی از شاخصهای سنجش اثرگذاری تحریمها عنوان میکند و معتقد است بیثباتی داخلی باعث میشود تحریم بیشترین تاثیر را برجای بگذارد و در این حالی است که دیپلماسی درنهایت وارد میدان شده و بیشترین نفع را برای تحریمگذار به همراه خواهد داشت. از این رو اظهارات موسویان و تشویق به انتخابات زودهنگام را میتوان با هدف هموار کردن راه مذاکره با آمریکا آنهم بههر قیمت تفسیر کرد.
دسته سوم؛ اما اصلاحطلبانی هستند که از ابتدا به روحانی و دولتش بهعنوان مرحلهای گذار و نردبانی برای اغراض جناحی خود مینگریستند. از این رو بعد از انتخابات و بیثمری ایده مذاکرات، یک چشم به حیات سیاسی جریان متبوعشان و چشم دیگر به مذاکره با غرب دارند. بعد از خروج آمریکا از برجام و نقض روح و جسم توافق هستهای توسط ترامپ اگرچه بیثمری نگاه به بیرون به اجماعی ملی رسیده است، ولی این دست اصلاحطلبان از طرفی دستان دولت را برای ادامه کار خالی وصف میکنند و بر طبل احتمال پایان دولت قبل از چهار سال میکوبند و از طرف دیگر به احتمال جنگ آمریکا با ایران هشدار میدهند و نسخه مذاکرات بیچون و چرا با ایالات متحده را بهعنوان تنها راه چاره برای شرایط کنونی، پیش روی میگذارند.
اظهارات چندی پیش سعید حجاریان را میتوان در همین راستا تفسیر کرد. این تئوریسین جریان اصلاحات که از سالها پیش بیپرده قائل به استراتژی عبور است، در گفتوگوی اخیرش شرایط کشور را مشابه قبل از حمله بوش به عراق توصیف کرده و از طرف دیگر عدم تحقق وعدههای دولت را عامل رضایت مردم به نبود روحانی و احتمال استعفا و رای مجلس به عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور را محتملترین گزینههای آینده وصف میکند. نامه اخیر «صدنفره» و اظهارات امثال مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات، مبنیبر ضرورت مذاکره بدون پیششرط با آمریکا و هشدار به از دست رفتن زمان را میتوان در ادامه همین نسخهپیچی استراتژیست کهنهکار اصلاحات توصیف کرد. گردنه اقتصاد و سیاست به پیچهای صعبش رسیده و فارغ از عوامل و بانیان رسیدن به امروز و شرایطش، ناگفته پیداست که زمان، زمان بهرهگیریهای جناحی نیست و منصفان راست و چپ معتقدند باید دولت را در این مسیر صعب یاری کرد... .
* نویسنده : حانیه موحدین روزنامهنگار